آخرين نماز سالار شهیدان و یارانشان ظهر جنگ دشمن نماز خوف علىّاكبر ابوالفضل عباس مشك شهادت

آخرين نماز سالار شهیدان و یارانشان
هنگام ظهر فرا رسيد. امام (ع) به يارانش فرمود: «از اينان بخواهيد كه اندكى دست از جنگ بردارند تامانماز بخوانيم.» امّا دشمن نپذيرفت.[1] ».« امام ناچار نماز خوف [2]خواندند
پس از آن، باقيمانده ياران امام (ع) به صورت تكى و تيمهاى دو، سه و چهار نفره به ميدان شتافته و پس از نبردى شجاعانه به خيل شهيدان پيوستند، تا آنجاكه به جز «بَنىهاشم» كسى باقى نماند. [3]
پس از ياران، اهل بيت امام (ع)- كه تعدادشان هفده نفر مىشد [4]
و همه جوان بودند- وارد پيكار شدند. نخست فرزند امام (ع) «علىّاكبر» به ميدان رفت و پس از نبردى دلاورانه و به هلاكت رساندن دويست تن از نيروهاى دشمن، به شهادت رسيد.[5]
جوانان «بنىهاشم» يكى پس از ديگرى به ميدان رفته و شهيدشدند. آخرين آنان، «ابوالفضل (ع)» برادر امام (ع) بود. وى- كه بر اثر لياقت و نبوغ نظامى خويش، عهده دار فرماندهى سپاه وپرچمدارى آن گرديده بود- از آغاز جنگ تا هنگام شهادت يك لحظه آرام نگرفت. علاوه بر فرماندهى و به اهتزاز در آوردن پرچم، گاه در ميدان جنگ شركت مىكرد و بر دشمن مىتاخت.
تنى چند از نيروهايش در حلقه محاصره دشمن قرار گرفتند. «عباس (ع)» از سوى برادر مأمور شد كه آنان را نجات دهد. وى، بىدرنگ به سوى ميدان شتافت و پس از شكستن حلقه محاصره، آنان را- كه همگى مجروح شده بودند- نجات داد. [6]
«اباالفضل» پس از مشاهده تنهايى امام (ع) از آن بزرگوار اجازه ميدان خواست.
امام (ع) از او خواست براى تشنه كامان حرم آبى بياورد. «عباس» مشك را برداشت و به سوى «فرات» روان گرديد. چهارهزار نيروى دشمن او را احاطه كردند؛ ولى وى، چون شير غرّان صفهاى آنان را شكافت و وارد «شَطّ» شد. مشكش را پر كرد و بازگشت.
يزيديان راه را بر او بستند. «عباس» به نبرد پرداخت. عدّه زيادى را كشت و راه را باز كرد.
دشمن كه از نبرد رو در رو با فرزند على (ع) احساس عجز مىكرد، ناچار به فكر كمين افتاد. درنخستين كمين دست راست و در كمين ديگر دست چپش را قطع كردند.
كمانداران نيز از هرسو او را هدف تيرهاى خود قرار دادند وباضربهاى كه بر تارك مقدّسش اصابت كرد از اسب بر زمين افتاد و به شهادت رسيد. [7]
تاريخ زندگانى امام حسين(ع)، على رفيعى ص: 85
[1] – «. تاريخ الطبرى، ج 5، ص 439.» امام (ع) ناچار «نمازخوف»
[2] – در نماز خوف نمازهاى چهار ركعتى تبديل به دوركعت مىشود. نظرمشهور در كيفيّت آن به جماعت چنين است كه نيروها به دوبخش تقسيم مىشوند. گروه اوّل يك ركعت را با امام مىخوانند. امام در ركعت دوم درحال قيام توقّف مىكند. آن گروه ركعت دوّم را فرادى مىخوانند و به محل مأموريت خود باز مىگردند. گروه دوم جاى آنان را مىگيرند وركعت اول نمازخود را با ركعت باقيمانده امام به جماعت و ركعت دوّم را فرادى مىخوانند.« ر. ك. وسائل الشيعه، ج 5، ص 479 باب 2 از ابواب صلوة خوف و مجمع البيان، ج 3- 4، ص 102 ذيل آيه 103 از سوره نساء»
[3] – « الارشاد، ص 238 و اعلام الورى، ص 241- 242.»
[4] – «الارشاد، ص 248- 249.»
[5] – « مقتل الحسين، خوارزمى، ج 2، ص 31.»
[6] – «الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 74 و مقتل الحسين، مقرّم، ص 295.»
[7] – «مقتل الحسين، مقرّم، ص 334- 338.»