
در نوشته هاى موجود از دين يهوديّت- به عنوان يكى از دينهاى بزرگ و مطرح الهى- به رغم آنكه بر اين باوريم كه از دست تحريفگران مصون نمانده است، به موارد فراوانى برمىخوريم كه به ظهور يك منجى و مصلح در آخر الزمان اشاره كردهاند.
از آنجايى كه يهوديان، به حضرت مسيح عليه السّلام ايمان نياوردند، به طبع، موعود آنان هنوز ظهور نكرده است. و بنابراين بايد در برابر مسئله موعود و انتظار، بيش از پيروان ديگر اديان حساس و نگران باشند، و بايد از اينهمه اشارات و بشارات، كه در كتابها و آيات خودشان آمده است، به سادگى و غفلت نگذرند. آنان بايد از ديگر منتظران، منتظرتر باشند.
برخى از كتابهاى يهوديّت و عهد عتيق، كه در آنها سخنانى درباره موعود آمده است و بخشهاى مورد نظر از اين قرار است:[1]
الف) كتاب دانيال پيامبر؛
در اين كتاب چنين آمده است: « (1) در آن وقت سرور بزرگ ميكائيلى كه از جانب پسران قومت قائم است خواهد ايستاد و زمان تنگنائى كه از بودن طوائف تا به اين زمان نبوده است واقع خواهد شد و در آن زمان قوم تو هر كسى كه در كتاب مكتوب شده است نجات خواهد يافت (2) و از خوابندگان در خاك زمين بسيارى بيدار خواهند شد، بعضى جهت حيات ابدى و بعضى از براى شرمسارى و حقارت ابدى (3) …».[2]
ب) كتاب حگى:
« (6) زيرا خداوند لشكرها چنين مىفرمايد كه هنوز وقت قليلى است كه من آسمانها و زمين و بحر و خشكى را به هيجان مىآورم (7) بلكه تمامى طوائف را به هيجان مىآورم و مرغوب تمامى طوائف خواهد آمد و خداوند لشكرها مىفرمايد كه اين خانه را مملو از جلال خواهم كرد (8) …».[3]
ج) كتاب صفنياه پيامبر.
«خداوند در اندرون آن عادل است بىانصافى نمىنمايد هر صبح بى نقصان حكم خود را به روشنايى برمىآورد اما عاصى انفعال را نمىداند (6) طوائف را منقطع نمودم، برجهاى ايشان ويراناند، كوچهاى ايشان را خراب كردم به حدى كه عبوركننده نيست و شهرهاى ايشان بدون آدمى و ساكنى ويراناند (7) و گفتم كه شايد از من ترسيده، تأديب را قبول نمائى تا آنكه مسكن ايشان منقطع نشود، اما هرقدر كه ايشان را عقوبت نمودم، ايشان سحر خيزى نموده تمامى اعمال خويشتن را فاسد گردانيدند (8) …».[4]
د) كتاب اشعياى پيامبر:
« (1) و نهالى از تنه يشى برآمده، شاخه از ريشههايش قد خواهد كشيد (2) و روح خدا كه روح حكمت و فطانت و روح مشورت و جبروت و روح علم و خشيت از خداوند است، بر آن خواهد آرميد (3) و او را در خشيت خداوند، تيزهوش گردانيده، موافق منظور نظرش حكم و مطابق مسموع گوش هايش تنبيه نخواهد فرمود (4) بلكه ذليلان را به عدالت حكم و براى مسكينان زمين به راستى تنبيه خواهد نمود و زمين را به عصاى دهانش زده به روح لبهايش شرير را خواهد كشت (5) …».[5]
ه) همچنين در كتاب زبور حضرت داود عليه السّلام نيز، دراينباره مطالبى ذكر شده است، چنانكه «قرآن كريم»، از «زبور» و ذكر، غلبهى صالحان در آن، سخن گفته است: وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ؛[6] «و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايستة ما به ارث خواهند برد.»
با مراجعه به زبور مىتوان- به رغم تحريفهاى صورت گرفته- اين بشارت را اينگونه بيان كرد: « (9) زيرا كه شريران منقطع مىشوند اما متوكلان به خداوند وارث زمين خواهند شد (10) اما متواضعان، وارث زمين شده و از كثرت سلامتى متلذذ خواهند شد (12) …».[7][8]

[1] ( 1). يادآورى: نقلهاى كتاب مقدس به طور مستقيم از كتاب مزبور تقديم شده است.
[2] ( 2). كتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانى، كتاب دانيال، ص 1567، فصل دوازدهم، بندهاى 1- 3.
[3] ( 3). همان، كتاب حگى، ص 1632، فصل دوم، بندهاى 6- 8.
[4] ( 1). همان، كتاب صفنياى نبى، ص 1629، فصل سوم، بندهاى 5- 8.
[5] ( 2). همان، كتاب اشعياه نبى، ص 1220، فصل يازده، بند 1- 10.
[6] ( 3). سوره انبياء( 21)، آيه 105.
[7] ( 4). كتاب مقدس، مزامير داود، مزمور سى و هفتم، بندهاى 9- 37.
[8] پرسمان مهدويت ؛ ص17-سليميان، خدامراد، پرسمان مهدويت، 1جلد، شباب الجنه – قم (ايران)، چاپ: 2، 1385 ه.ش.